هر چقد امروز گرم بودم تو سرد بودی!!!خیالی نیست من به "ها" کردن دستهایم عادت دارم........ برای حفظ پادشاهیم "لباس های چوپانی ام " را هنوز نگه داشته ام......................! امشب پراز بغضم شانت ساعتی چند ؟؟؟؟....عشقم چقدر جالب ! خیلی سخته که عشقت رو با کس دیگه ای ببینی بعد بهش اس بدی !!!!کجایی؟؟ بگه:توقلبتم گرگ هارا دوست دارم مرگ را قبول می کنند اما هچگاه تن به قلاده نمی دهند... کاش 1روز 1جا بدجور بخوای باشم ومن دیگه نباشم........ دست های کوچکش دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . . . گاهی دلت ازکسی میگیره که فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق داره....!!! از تنهایی بمیر ولی تنش رامی فروخت..!!مردی را هم دیدم که برای سیری شهوتش از شکم فرزندانش میزد..خدایاشهوت سرایی شده دنیایت،،،فیلترش کن...!!!؟ بهشت هم خشکسالیست...این رادیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود فهمیدم...!!! چرا باورنداری...؟!!میتوانی از کمر بندت بپرسی..!!من بسته بودنش رادوست داشتم و توباز شدنش را...!!! برایت چای می آورم...!!!میدانم خسته ای حق داری...!!سخت است آسمان و ریسمان بافتن برای دختری که به این سادگی ها"خر"نمیشود...!!! عجب دنیایه... یکی بادوس داشتنش اذیتمون میکنه یکی هم با دوس نداشتنش دلم که میگیرد به خودم وعده ی روزهای خوب رامیدهم ازهمان روزهای خوبی که سالهاست به امید رسیدنشان تقویم راخط خطی میکنم!!! بــهــانــه هــم اگــر مــیــگــیــری بــهــانــه مــرا بــگــیــر... مــن تــمــام خــواســتــن را وجــبــ کــردم... هــیــچــکــس... هــیــچــکــس بــه انــدازه مــن... عــاشــق تــو و بــهــانــه هــایــتــ نــیــســتــ ... ... نـمـی آیــی... و مـــن هــمـیـشـه گــمـان مـی کـنـم... دلـیـل تـمـام دلــشـوره هـای غــروب هـای ایـن شـهـر لـعـنـتـی... تـــو هــسـتـی ... ... درد شـد ... همه ی حرف هـای نگفتـه ام ... ... ایــن روزهـــا دوباره افــکــارم بــه ســوی تــــو پــر مــی کــشــد... ســنــگــش نــزن تــحــمــل کـــــن .... ... 
تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه
اونم کسیه که داغونت کرده ! 
.jpg)
تو را مثل قانون…
کسی رعایت نمی کند؛
چرا غمگینی دلم؟
تو را برای شکستن سرشته اند…!
اقـــــرار مـــی کـــنم اینــجا بــدون تــو
حـتی بــرای آه کشـــیدن هـــم هــــوا کــــم اســــت . . .
شبی از سوز دل گفتم قلم را ،
بیا بنویس غمهای دلم را ،
قلم گفتا برو بیمار عاشق ،
ندارم طاقت این بار غم را
چقدر درد داره وقتی که از عشقت یه شماره خاموش مونده باشه برات.....
هـر روز صفحه نیازمندی هــا را زیر و رو میکنــم ، میدانــم بالاخره
یک روز...
به مــن لعنتی نیاز پــیدا میکنـــی...
به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد
التماس می کند : آقا... آقا "دعا " می خری؟
و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند
و برای فرج آقا "دعا " می کند....
دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!
ولی ... هیچوقت نفهمیدند
کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا !
یک هفته در تب ســـــــوخت . . . !!
اجازه خدا ؟ میشه ورقمو بدم ؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده! ولی خسته شدم…
زاپاس کسی نشو!
زنی را دیدم که برای سیری شکمش
خیلی وقت است دستهایم را
با لیوان چاییم گرم میکنم!
این اوج تنهاییست . . .
| قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |
